مزایای تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی

مزاياي تحليل بنيادي

  • روند های بلندمدت :

تحليل هاي بنيادي براي سرمايه گذاري بلند مدت بر روي روندهاي بلند مدت و خيلي بلند مدت خوب است. توانايي تشخيص و پيش بيني روندهاي بلند مدت مصرفي، تكنولوژيكي، جمعيت شناسي واقتصادي مي تواند به سرمايه گذاران صبوري که گروه هاي صنعتي و شرکت هاي مناسبي را انتخاب مي کنند، سود برساند.  

  • ارزش گذاري:

تحليل بنيادي مناسب به تشخيص شرکت هايي که ارزش خوب را نشان مي دهند، کمک      مي کند. بسياري از سرمايه گذاران معروف به فكرسرمايه گذاري بلند مدت و ارزشمند هستند.

Graham وWaren Buffet ,  Dodd و John Neff قهرمانان سرمايه گذاري ارزشي هستند. تحليل بنيادي مي تواند به کشف شرکت هايي با دارائي ارزشمند, برگه موازنه قوي، درآمد ثابت واستحكام، به ما ياري رساند.    

  • فراست تجاري:

يكي از فوايد بسيار آشكار ولي غيرملموس تحليل بنيادي، توسعه فهم جامعي از تجارت است.

پس از چنين تحقيق و تحليلي همراه با زحمت فراوان، سرمايه گذار با محرک هاي کليدي سودآور و درآمد زايي که در پس يک شرکت مخفي هستند، آشنا خواهد شد. درآمدها يا توقع از درآمد مي توانند محرک هاي بالقوه اي براي قيمتهاي سهم هاي فاقد سود معين (Equities) باشند. حتي برخي از تحليل گران تكنيكي نيزبا اين امر موافق هستند. فهم خوب، به سرمايه گذاران کمك مي کند تا از شرکت هايي که متمايل به رکود سريع هستند اجتناب نمايند و آن شرکت هايي که در حال رشدند را انتخاب نمايند. علاوه بر فهم تجارت ، تحليل تجاري به سرمايه گذاران اجازه مي دهد که درکي از محرك هاي کليدي ارزشمند  به دست آورند. قيمت بازار سهام شديداً تحت تاثير گروه صنعتي آن بازاراست. به واسطه مطالعه اين گروه ها، سرمايه گذاران بهتر ميتوانند خود را در موقعيت شناسايي فرصت ها قرار دهند. فرصت هاي مختلفي وجود دارند مانند: فرصت هاي با ريسک بالا (مثل تكنولوژي)، ريسک پايين (مثل ابزار آلات) ، رشد محور (مثل کامپيوتر) ، محرك ارزش (مثل نفت) غير دوره اي ( مثل مواد خام مصرفي) يا درآمد محور (مثل عايدي بالا) . بازار سهام همچون يک گروه حرکت مي کند. به واسطه فهم تجارت يک شرکت ، سرمايه گذاران بهتر مي توانند خود را در موقعيتي قرار دهند که اين بازار سهام را درون گروه هاي صنعتي مربوط به آنها دسته بندي کند. تجارت مي تواند به سرعت تغيير کند و با آن عايدي شرکت تغيير مي کند. اين مطلب در مورد بسياري از خرده فروشان صرفاً اينترنتي رخ داده است که در واقع شرکت هاي اينترنتي نيستند بلکه خرده فروشان ساده مي باشند. شناخت تجارت يک شرکت و توانايي قرار دادن آن در يک گروه ميتواند تفاوت عظيمي در ارزش هاي نسبي ايجاد کند.     

معايب تحليل بنيادي 

  • محدودیت های زمانی :

تحليل بنيادي ممكن است بينشي فوق العاده ايجاد کند، اما به نحوغيرعادي اي وقت گير است.

مدل هاي وقت گير معمولاً ارزش هايي ايجاد مي کنند که با قيمت جاري رايج درwall street ( بورس نيويورک) تناقض دارند. وقتي چنين مي شود ، تحليل گر اساساً  ادعا مي کند که همه افراد در اين بورس اشتباه کرده اند. اين بدان معني نيست که هيچ کدام ازشرکت هاي wall street دچار سوء تفاهم نمي شوند اما کاملاً بي شرمانه خواهد بود که بگوئيم قيمت بازاراشتباه و بنابراين wall street اشتباه است.  

  • مشخصه شرکت / صنعت :

ارزش تكنيک ها بسته به گروه صنعتي و مشخصات هر شرکت فرق مي کند. به همين دليل، داشتن تكنيک و مدل متفاوت، براي صنايع متفاوت و شرکتهاي متفاوت ضروري است. اين امرمي تواند تقريباً وقت گير باشد و ميزان تحقيقي را که بايد به عمل آيد محدود سازد. مدل مبتني بر مشترک شدن براي يک ISP مدل مناسبي است اما احتمالاً بهترين مدل براي      ارزش گذاري يک شرکت نفتي نيست.  

  • ذهن گرايي:

ارزش واقعي به پيش فرض ها بستگي دارد. هر تغييري در پيش فرض هاي فزاينده يا رشد مي تواند ارزش نهايي را به نحو عظيمي تغيير دهد. تحليل گران بنيادي عموماً از اين مطلب آگاهند و از تحليل هاي حساس بهره مي گيرند تا ارزش شرايط پايه ، ارزش بهترين شرايط و ارزش بدترين شرايط را نمايش دهند. گر چه در بدترين شرايط ، اکثر مدل ها تقريباً  هميشه صعودي هستند اما تنها سؤال اين است که تا چه ميزان اين چنين هستند؟ چارت زير نشان   مي دهد که چقدر تحليل گران بنيادي مي توانند لجوجانه صعودي باشند.  

  • تعصبات تحليل گران:

اکثر اطلاعاتي که وارد تحليل ها مي شود از خود شرکت ها به دست مي آيد. شرکتها، مديران آشنا با سرمايه گذاري را استخدام مي کنند تا به نحو اخص، جامعه تحليل گران را در دست داشته باشند و اطلاعات را بفهمند. همانگونه که مارکت و اين گفته است : «دروغ ها وجود دارند ، لعنت بر دروغ ها و آمار». هنگامي که نوبت پردازش اطلاعات يا اعلان خبر ميرسد، مديران، با سرمايه گذاري آشنا وخود ماموران ارشد مالي حرفه اي هستند. تنها تحليل گران جانب دار خريد مايلند تا آمار گذشته شرکت را به مخاطره بياندازند. آنها گزارش هايي را مي خوانند که توسط تحليل گران جانب دارـ فروش نوشته شده است. تحليل گراني که براي کار گزاران بزرگ کار مي کنند به علاوه درگير بانكداري سرمايه گذاري و پذيره نويسي براي شرکت ها نيزهستند. حتي اگر چه ديوار چين نيز براي جلوگيري از اشتباه شدن  مقاصد و نيات وجود داشته باشد، بازهم کارگزاران با شرکت هايي که تحليلشان مي کنند رابطه مداومي دارند. هنگام مطالعه اين گزارش ها مهم است تمام تعصباتي که ممكن است يک تحليلگر جانب دارـ فروش داشته باشد را مد نظر بگيريم. از طرف ديگر، تحليل گر جانب دارـ خريد صرفاً  شرکت را از ديدگاه سرمايه گذاري براي مدير سبد سهام تحليل مي کند. اگر رابطه اي با شرکت باشد، اين رابطه معمولاً  با عبارات متفاوتي بيان ميشود. در برخي مواقع ممكن است به عنوان سهام داران بزرگ باشد.  

 

  • تعريف ارزش عادلانه:

وقتي ارزش يابي هاي بازار از هنجارهاي تاريخي فراتر رود، براي جبران کردن پيش فرضهاي افزاينده و رشد، فشاري وارد مي آيد. اگر wall street بازار سهام را با ٥٠ بار درآمد ارزش گذاري کند و پيش فرض جاري ٣٠ بار باشد، تحليل گر مجبور خواهد بود اين پيشفرض را به سطحي بالاتر ارتقاء دهد. يک ضرب المثل قديمي در wall street وجود دارد:

ارزش هر دارايی تنها آن مقداري است که فردي مي خواهد براي آن پول پرداخت کند. (قيمت جاري). تنها چون قيمت هاي سهام نوسان مي يابد پيش فرض هاي افزاينده و رشد نيز نوسان خواهند يافت. آيا ما بهwall street  و قيمت بازار سهام اعتقاد داريم يا به تحليل گر و پيشفرض ها؟ 

عادت بر آن است که جريان شناور پول نقد يا درآمدها يا پيش فرض ها در هم بياميزد تا به قيمت عادلانه برسد. گرچه چون بسياري از شرکت ها پول خود را از دست داده يا مي دهند، متداول شد که تجارت را به عنوان مضربي ازعايدي آن تجارت ارزش گذاري کنند. به نظرخوب مي آيد به جز اين مورد که مضرب بيش ازPE  (نسبت قيمت به درآمد) بسياري ازسهام ها است. البته برخي شرکت ها در ٣٠ بار عايدي تخفيف در نظر مي گيرند.     

نتيجه گيري  

تحليل هاي بنيادي مي توانند ارزشمند باشند اما بايد با احتياط به آنها نزديك شد. اگر تحليلي رامي خوانيد که توسط تحليل گرجانب دارـ فروش نوشته شده ، مهم است که با تحليل گري که درپس گزارش قرار دارد آشنا شويد. همه ما تعصبات شخصي خودمان را داريم  و تحليل گر نيزممكن است چنين تعصباتي داشته باشد. هيچ اشكالي در اين وجود ندارد و تحقيق مي تواند   ارزشمند باقي بماند. بياموزيد که نرخ بندي چه معني اي مي دهد و از سابقه يک تحليل گر قبل ازعميق شدن در تحقيق او مطلع باشيد. مطالب مطبوعاتي و گزارش هاي مشارکتي اطلاعات خوبي را به دست مي دهند اما بايد با درجه معقولي از شكايت خوانده شوند تا واقعيت ها را از اشتباهات جدا کنيد. مطالب مطبوعاتي بر اثر تصادف رخ نمي دهند و ابزار تقاضاي (parchase reques) خريد مهمي براي شرکت ها مي باشند. سرمايه گذاران بايد خوانندگان ماهر بشوند تا اطلاعات مهم را دريابند ومزخرفات را ناديده بگيرند.  

اشتراک گذاری:
مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید